تاریخچه ابداع وینگ چون

حدود 250 سال پیش، حاکمان سلسله منچوری با لشکری فراوان به معابد شائولین حمله برده و تمامی راهبان را قتل عام نموده و معابد را به آتش کشیدند، در این حمله فقط چند تن از اساتید هنرهای رزمی جان سالم به در بردند. بعد از تخریب معبد انگ مویی به صورت مخفیانه از آنجا گریخته و در کشور پهناور چین متواری شد.  بالاخره او در معبد (درنای سفید) واقع در کوههای تای لئونگ که همینطور به اسم کوههای چای های نیزخوانده می‎شود، مستقر شد.کوهستانی که سکنه کمی داشت، این کوه بین شهرستان‏های سچوان و یوان واقع شده بود.  در آنجا او بدون مزاحم شروع به تمرین هنرهای رزمی و ذن کرد. انگ مویی مانند برادران کونگ فو کار (برادر یا سی هینگ، لقبی در سیستم کونگ فو به معنای برادر بزرگ است) خود که حالا از آنها جدا شده بود، قادر نبود خاطره به آتش زدن معبدشان و خیانت راهبان حیله گر را فراموش کند.

 در هر صورت  او نگرانی دیگری نیز داشت و آن هم اینکه به چه صورتی جانش را در مقابل راهبان مزدور و لشکریان منچو حفظ کند. خیلی مشکل خواهد بود که خیانتکارانی که سالها آموزش دیده‎اند و استاد بیشتر تکنیکهای شائولین شده‎اند را مغلوب کرد. او هنوز در قابلیت های فنی و دانش تئوری  از آنها ارشدتر بود ولی در قدرت بدنی، دیگر از آنها پیشرفته‎تر نبود و ترس روزی را داشت که به علت کهولت سن دیگر قادر به مقاومت و دفاع در مقابل خیانتکارهای جوان و قدرتمند نباشد. فقط یک راه برای او وجود داشت، باید سبک را پایه گذاری کند که بتواند با آن بر تکنیکهای فعلی شائولین غلبه کند. ولی این چه سیستمی است و باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

انگ مویی، این سیستم جدید را از روباه و درنای سفید که در حال مبارزه آنها را مشاهده کرده بود الهام گرفت. در حقیقت او فقط مفهوم را از این حیوانات گرفت و بسیار تلاش کرد که تکنیکها را با بدن انسان تطبیق دهد.

به عقیده وی ‎کونگفوی شائولین با حرکات کم ارتفاع، زیادی خسته کننده و غیر قابل تحمل بود. روش جدیدی که او توسعه داده بود به طور قابل ملاحضه فرق داشت. برای اینکه آنها حرکات بسیار ساده و قابل تطبیقی بودند. ده فرم رایج شائولین کونگ‎فو فقط کمی با یکدیگر فرق داشتند و از همه مهمتر تمرینها خیلی متداول و معمولی بودند.

سیستم جدید بانو انگ مویی شامل فقط ۳ فرم دست و یک فرم آدمک چوبی بود. همینطور در شائولین تعداد زیادی حرکت وجود داشت و با اینکه به نظر چشمگیر می‎آمدند و نامهای جذابی داشتند (مانند: اژدها و رقص ققنوس، چوب استاد تائو، شیری که از ارتفاع پایین می‎آید) ولی در واقعیت خاصیت عملی و کاربردی نداشتند. در حالیکه سیستم جدید برای اجرا و نمایش به درد نمی‎خورد به دلیل اینکه این سیستم حتی یک حرکت هم برای به نظر جالب آمدن و لذت بردن نداشت. تمام حرکاتی که انگ مویی  توسعه داد مستقیماً با تمرین رزمی ارتباط داشتند، در نتیجه این حرکات ابداً نام‎های دکوری و نمایشی نداشتند. نامهای این فنون، شرح وظیفه و دلیل کاربرد این حرکات را در بر داشت.

استاد سبک دختری زیبا به نام “ییم وینگ چون” در شهرستان کوآتن به دنیا آمد و از زمان فوت مادرش، با پدرش یی لی که دانشجوی معبد شائولین بود، تنها زندگی می‎کرد. در بچگی عقد او را با جوانی به نام لئونگ بوک چون که تاجر نمک بود و اهل شهرستان فوکین بسته بودند. ییم لی که به چندین تکنیک رزمی سبک شائولین مسلط بود در موقع لزوم از این تکنیکهای رزمی استفاده میکرد. به همین دلیل مورد تعقیب قانون قرار گرفت. برای اینکه دستگیر نشود به همراه دخترش فرار کرده و در مرز شهرستان‏های سچوان و یوان در دامنه کوه تای لئونگ مستقر شد و روزی خود را با فروختن غذاهای لوبیایی به عنوان دستفروش می‎گذراند. به مرور وینگ چون بزرگ شده و دختری زیبا و پرانرژی شد. ولی زیبایی بیش از حد او، مساله ساز شد. در دهکده آنها قلدری معروف به نام وانگ بود که همیشه دنبال دردسر می‎گشت، اهالی دهکده در مقابل زورگویی او کاری نمی‎توانستند بکنند، چون او استاد کونگ‎فو و عضو یک گروه تبهکاری بود. علاوه بر این مقامات قانونی و پلیس دسترسی و نفوذی به این دهکده مرزی نداشتند.

وانگ به خاطر زیبایی که وینگ چون داشت او را از طریق فرستاده‎ای خواستگاری کرد ولی زمان محدودی را برای جواب او گذاشت که اگر آن زمان تمام شود و وینگ چون تقاضایش را قبول نکند، او را اذیت خواهد نمود. وینگ چون، چون بسیار از نظر بدنی ضعیف بود و نمی‎توانست در مقابل او مقاومت کند و پدرش نیز در عین حال خیلی پیر شده بود. از آن روز به بعد پدر و دختر خیلی نگران آینده خود و سرنوشتشان شدند.  در همین زمانانگ مویی در معبد درنای سفید واقع در کوه تای لئونگ زندگی می‎کرد و برای رفع مایحتاج خود، چندین بار در ماه به این دهکده کوچک می‎آمد . یک روز که استاد به شهر آمده بود و از ییم لی (پدر وینگ چون) در حال خرید بود، از طرز نگاه‏های وینگ چون و پدرش تشخیص داد که آنها در مورد مطلبی نگران هستند. وقتی که از آنها سوأل کرد همه چیز را به او گفتند. انگ مویی که خود سابقه طولانی در مبارزه با ظلم و بی‎عدالتی داشت، تصمیم گرفت به وینگ چون کمک کند. او نمی‎خواست خود مستقیماً وارد مبارزه شود زیرا از آن بیم داشت که هویت اصلی‎اش فاش شود و دیگر آنکه درگیر شدن و شکست دادن یک ولگرد خیابانی برای استادی مثل او، نه افتخار بود نه عادلانه. لذا او تصمیم گرفت مسأله را به صورت دیگری حل کند، آن هم اینکه با آموزش دادن هنر رزمی جدید خویش به وینگ چون، او را برای دفاع از خود آماده کند.  هنرهای رزمی خیلی برای وینگ چون غریبه نبود به دلیل اینکه پدرش قبلاً رزمی‎کار بود. وینگ چون خودش هرگز در موقعیتی نبود که احتیاج به یاد گرفتن سیستم دفاع شخصی داشته باشد. ولی حالا تحت آموزش استاد انگ مویی هدفی در نظر داشت. بنابراین به صورت خصوصی وینگ چون ظرف فقط یک سال استاد تمام متدهایی شد که استادش به او آموزش داده بود.

انگ مویی بعد از ختم دوره‎ی آموزش، در معبد درنای سفید، او را به پدرش تحویل داد. وینگ چون به تازگی از کوه تای لئونگ برگشته بود که آن قلدر دهکده دوباره زورگویی خود را شروع کرد. این بار وینگ‏چون از او فرار نکرد و او را به مبارزه طلبید. آن قلدر بسیار خوشحال شد، چون مطمئن بود که او فاتح مبارزه خواهد بود و مشتاقانه منتظر بود که بالاخره این دختر زیبا را صاحب شود. ولی او خود را فریب می‎داد چون، وینگ چون او را به نحوی روی زمین پرتاب کرد که او عاجزانه روی زمین خوابیده و به او التماس می‎کرد و دیگر میلی نداشت که وینگ چون را اذیت کند. بعد از اینکه وینگ چون آن خلافکار را مغلوب کرد به آموزش سیستم رزمی خود، نزد استادش، ادامه داد. بعدها اسم این سبک به نام کونگ فوی وینگ چون شهرت یافت.

منبع (با اندکی تخلیص) :

http://irwt.ir/wt1/?page_id=579